
فتنه سوریه و چالشهای پیش روی جبهه استکبار
نظام سوریه نزدیک به دو سال است که درگیر یک فتنه تمامعیار داخلی با دنبالهها و پشتوانههای خارجی شده است. آتش این فتنه زمانی روشن شد که استکبار جهانی در بحبوحه انقلابهای عربی و بیداری اسلامی فرو ریختن یکبهیک رژیمهای دیکتاتوری و دستنشانده عربی را مشاهده کرد و این اتفاقات بهقدری سریع و غیرقابل پیشبینی بود که نتوانستند برای آنها چارهجویی کنند. از طرفی چون تأمین امنیت رژیم جعلی اسرائیل در اهداف سیاست خارجی آمریکا اهمیت بسزایی دارد و از آنجایی که دیوارههای امنیتی چند لایه این رژیم با سرنگون شدن همپیمانان آنها در کشورهای عربی سست شده بود و امکان تقویت هرچه بیشتر جبهه مقاومت با وجود سوریه وجود داشت، از اینرو جبهه استکبار و ارتجاع عرب با همراهی کشورهای فرصتطلب منطقه مانند ترکیه، فتنهای پیچیده و چندوجهی را برای گسستن حلقه واسط محور مقاومت شروع کردند؛ فتنهای که نهتنها موفقیت چندانی برای آنها نداشته، بلکه بهنظر میرسد آنها را بیش از پیش رسوا و محکوم نموده و شکستی دیگر را به کارنامه سیاه آنها اضافه کرده است؛ اما باید دید اهداف اصلی پشت پرده فتنه سوریه چه بود؟!
اهداف جبهه استکبار در مصاف با جبهه مقاومت:
1- از میان برداشتن دشمن دیرینه رژیم صهیونیستی در همسایگی شرقی.
2- قطع حلقه واسط و تقویتکننده محور مقاومت و ارتباطدهنده ایران، حزبالله و مقاومت فلسطین.
3- به دست گرفتن ابتکار عمل و استقرار یک نظام دوست و همپیمان رژیم صهیونیستی در سوریه پس از اسد.
4- عقب راندن جمهوری اسلامی ایران از مرزهای سرزمینهای اشغالی و در واقع رفع حصر این سرزمینها از شمال و شرق و جنوب.
5- درگیر کردن دشمن خودساخته القاعده و سلفیها با یک دشمن دیرین.
6- درگیر کردن نیرو و افکار عمومی مسلمانان در سوریه با هدف دور کردن آنها از تحولات فلسطین و روند بیداری اسلامی.
7- اسقاط و براندازی یکی از مخالفان منطقهای خود با پول و سلاح و نفرات خود مسلمانان.
8- و شاید مهمتر از همه به گمان آنها؛ ایجاد وقفه و سد نفوذ اندیشههای بیدارگرانه انقلاب اسلامی و جلوگیری از شکست هیمنه پوشالی جبهه استکبار در مقابل عزت و عظمت منطق رو به رشد انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی(ص).
و اما در واقعیت و در صحنه نبرد چه اتفاقی در حال وقوع است:
1- مخالفان داخلی علاوه بر این که هیچ پیشرفتی نداشتهاند، شانس شرکت مسالمتآمیز در قدرت را نیز از دست دادهاند.
2- نفرت روزافزون مردم سوریه، منطقه و جهان از جبهه استکبار و ارتجاع عرب و کشورهای حامی آنها در منطقه.
3- بیشتر شدن قدرت و افزایش حامیان محور مقاومت (پیروزی در جنگ دوم غزه و عضویت در سازمان ملل).
4- ضعیف و سستتر شدن رژیم غاصب صهیونیستی (نفوذ پهپادایوب، عدم توانایی تأمین امنیت در جنگ دوم غزه و استعفای وزیرجنگ).
5- افزایش تهدیدات رژیم صهیونیستی(اضافه شدن خطر سلفیگری، بهکار بردن موشکهای سرگردان و ...)
6- بیاعتبار و بیآبرو شدن هرچه بیشتر همپیمانان غرب نزد مردم منطقه مانند عربستان، قطر، ترکیه و... 7. آشکار شدن کمکهای انساندوستانه جمهوری اسلامی ایران به ملتهای مظلوم منطقه و بیاثر شدن بحث نزاع شیعه و سنی.
8- شکست و هزیمت هیمنه پوشالی آمریکا و غرب در نظر جهانیان بهویژه مردم منطقه.
9- صدور بیش از پیش انقلاب اسلامی ایران و تکثیر شجره طیبه بیداری اسلامی.
در یک جمعبندی از اوضاع منطقه و روند تحولات سوریه میتوان گفت با توجه به پشت سر نهادن یک جنگ شهری و داخلی فرسایشی در سوریه و عدم موفقیت تروریستها و مخالفان داخلی و خارجی آنها با توجه به هدفگذاریهای انجام شده و طولانی شدن این بحران، حامیان تروریستها به یک مرحله بلاتکلیفی و در واقع درماندگی رسیده و به یک سری طرحهای سوخته و نخنما شده از جمله طرح لیبیاییزه کردن و عراقیزه کردن سوریه روی آوردهاند. شواهد و قرائن موجود و تجربههای برجای مانده از جنگ عراق و افغانستان و لیبی نشانگر آن است که سوریه نه عراق است، نه افغانستان و نه لیبی.
از یک طرف مردم سوریه در این مدت نشان دادهاند که پای نظام خود و آرمانهای خود ایستادهاند، از طرف دیگر نظام سوریه در خارج از مرزهای خود حمایتهای ایران، حزبالله، روسیه و چین و همچنین افکار عمومی دنیا را به همراه دارد. گذشته از این ملاحظات؛ سوریه در منطقهای واقع شده است که بیثباتی و هرجومرج در آن، ارتباط مستقیمی با پاشنه آشیل آمریکا و غرب در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی دارد. شرایط، مردم و همپیمانان سوریه نشان از یک واقعیت غیر قابل انکار دارد و آن، این است که عواقب شعلهورشدن آتش هرگونه جنگ و درگیری در منطقه در نهایت به افتادن شعلههای آن به دامن رژیم غاصب صهیونیستی خواهد انجامید و به فرض اگر نظام بشار اسد سقوط کند آیا صهیونیستها از دست جانشینان او (این قوم وحشی و بیفرهنگ و تمدن سلفی که مانند خودشان هستند) آسایش و آرامشی خواهند داشت؟ آیا این سلاحهای شیمیایی که به گفته مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه وجود دارد، نمیتواند تهدیدی برای موجودیت شهروندان بیهویت این رژیم باشد؟ آیا سوریه پس از بشار اسد با وجود مخالفان او به آرامش میرسد؟ و سؤالات دیگر...
پس شاید بتوان گفت که اقداماتی از قبیل؛ درخواست ترکیه از ناتو و استقرار موشکهای پاتریوت در نزدیکی مرزهای سوریه، استقرار افسران اطلاعاتی و عملیاتی انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی در مرزهای شرقی اردن(در برخی موارد ورود به خاک سوریه)، فتنه ایجاد شده در مرز لبنان و سوریه توسط جریان آمریکایی 14مارس و ناامن کردن مرزها، ورود مخفیانه 3000 سرباز آمریکایی از کویت و استقرار در شمال عراق، تسلیح و تحریک کردهای اقلیم کردستان عراق، رایزنی مقامات کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان با کشورهای همسایه جهت پذیرش آوارگان سوری و در نهایت تهدید جلوه دادن نظام سوریه به علت وجود سلاحهای شیمیایی و تبلیغ گسترده حول این موضوع و به رسمیت شناختن گروهی از مخالفان بشار اشد به جای نظام مستقر در سوریه؛ همه و همه میتواند قسمتهایی از یک جورچین و یک عملیات روانی برای به تسلیم واداشتن بشار اسد و تغییر محاسبات او با عنایت به اصل هزینه- فایده باشد؛ اصلی که بهنظر میرسد در حال حاضر باید آمریکا و غرب از آن برای خارج شدن از این رسوایی کمک بگیرند.
... و واقعیت این است که به گفته شهید آوینی به نقل از نوآم چامسکی، «روزگار اقتدار آمریکا سپری شده و این گرگ پیر، دیگر تنها به کسانی حملهور میشود که نتوانند با او بجنگند.» با این حال گذشت زمان ابعاد موضوع سوریه را بیشتر روشن خواهد کرد و تاریخ در مورد شیران و قهرمانان جهان اسلام و گوسفندان عرب و گرگها قضاوت خواهد نمود.
فتنه سوریه و چالشهای پیش روی جبهه استکبار/ حسین بکوردی / بصيرت 91/09/27
دیدگاه ها
ارسال ديدگاه جديد
(لطفا از درج سوال در ديدگاه ها خودداري فرماييد براي طرح سوالات خود به اين آدرس مراجعه فرماييد)